طرحواره

خلاصه مقاله

طرحواره مجموعه ایی از باورها، خاطرات، تصاویر بدنی،احساس های بدنی و احساس های عاطفی درباره یک موضوع از سالیان قبل شکل گرفته اند و ناکارآمد و ناسازگار هستند.

◼️طرحواره(Schema)

✍️طرحواره درمانی (Schema Therapy) یکی از شیوه‌های روان‌درمانی یکپارچه نگر است که جفری یانگ روان‌شناس آمریکایی آن را پایه‌گذاری کرده است. در این رویکرد درمانی درمانگر ، روی ۱۸ طرحواره‌ی ناسازگار اولیه کار میکند .
یانگ پایه و اساس طرحواره درمانی را از رویکرد CBT(درمان شناختی رفتاری) گرفته است و مبانی مکتب های دلبستگی ، گشتالت ، روابط شی و روانکاوی را در قالب یک مدل درمانی تلفیق کرده است . در طرحواره درمانی مشکلات را از زمان حال فرد شروع میکنیم و به ریشه مشکلات در گذشته میرسیم .
همه انسان ها از لحظه تولد تا هنگام مرگ یک خلق و خو منحصر به فرد و یک سری نیاز های هیجانی (مانند نیاز به دلبستگی ایمن ، نیاز به استقلال و ….) دارند. اگر نیازهای هیجانی با توجه به خلق و خو و سبک فرزندپروری براورده نشود ، در فرد طرحواره شکل می گیرد .
والدین باید سبک فرزند پروری متناسب با خلق و خو کودک داشته باشند تا نیازهای فرد براورده شود. طرحواره ها حس ناامنی ایجاد میکنند و فرد برای کاهش این حس دست به یک سری رفتار مقابله ایی میزند ،رفتارهای مقابله ایی باعث ایجاد تعارض بین خود و اطرافیان میشود و این تعارض باز باعث براورده نشدن نیازهای هیجانی فرد می شود (اینجاست که جفری یانگ معتقد است خود فرد کاری می کند که طرحواره دست از سرش برندارد و به اصطلاح در روی همان پاشنه می چرخد !!!)

مثال: به فرض در فردی از کودکی نیاز به امنیت براورده نشده باشد، به دلیل پرمشغله بودن والدین و نبودنشان ، و در فرد طرحواره رهاشدگی شکل گرفته باشد ، حال این فرد ترس از دست دادن افراد مهم زندگیش را دارد و به همین دلیل وارد هر رابطه عاطفی که می شود ، به فرد مقابل می چسبد و همین باعث میشود فرد مقابل واقعا ترکش کند و اینجاست که میگیم خود فرد کاری می کند که در نهایت ترک شود و در روی همان پاشنه بچرخد (البته این اتفاق به صورت غیرآگاهانه توسط فرد صورت می گیرد)
مثالی از شکل گیری طرحواره ناسازگار نقص/شرم :
(یک پدر به دلیل نمره پایین فرزندش در حضور مهمان ها ،به او سیلی میزند )

خاطره= نمره پایین و سیلی خوردن از پدر جلوی مهمان

تصاویر ذهنی= تصویری از خاطره و محیط مثل عمویی که روی مبل نشسته بود و …
احساس های عاطفی= خشم _غم _ شرم
که در درمان بر مبنای این رویکرد ، درمانگر بر روی تمام خاطرات ، تصاویرذهنی ، احساس های عاطفی و بدنی و افکار منفی فرد که ایجاد کننده این طرحواره نقص/شرم بوده ، با کمک تکنیک های شناختی ، هیجانی ، ذهن آگاهی (mindfulness) و … کار می کند .

◼️چه افرادی مناسب طرحواره درمانی هستند؟

۱. افرادی که یا روابط صمیمانه ندارند و یا در روابط صمیمانه بسیار مشکل دارند (مثل افرادی که می گویند تعداد دوستان زیادی دارند ولی امکان برقراری یک رابطه عمیق با آن فرد را ندارند)
۲. افرادی که اختلالات شخصیت دارند
۳. افرادی که نیاز دارند علاوه بر شناخت و رفتار (cbt) ، روی هیجان آنها هم کار شود
۴. مشکلاتشون مبهم است
۵. افرادی که از (cbt) و درمانهای دیگر نتیجه نگرفتند
۶. افرادی که تعداد مشکلاتشون زیاده و در روابط بین فردی شون باهمه مشکل دارند (به طور مثال در رابطه با دوستان ، رابطه با اعضای خانواده ، رابطه با همسر و فرزند و …)

◼️دلایل به وجود آمدن طرحواره

✍️اولین دلیل ارضاء نشدن نیازهای هیجانی اساسی است که این نیازها شامل موارد زیر می‌شوند :
۱- دلبستگی ایمن به دیگران
۲-خود گردانی، کفایت و هویت
۳-آزادی در بیان نیازها و هیجانهای سالم
۴ –خود انگیختگی و تفریح
۵-محدودیتهای واقع بینانه و خویشتن داری

 

۱. نیاز به محبت، توجه، امنیت، حمایت :
یکی از نیازهای اساسی همه انسان ها این است که توسط دیگران دوست داشته شوند و در ارتباط با والدین احساس امنیت کنند.  زمانی که این نیاز برآورده شد فرد ارتباط صمیمی و عاطفی خوبی با دیگران برقرار می‌کند و با خانواده، گروه‌ها، جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند، یکپارچگی و پیوند عمیقی را تجربه خواهد کرد.
۲. پرورش خودگردانی و کفایت در کودک:
خودگردانی یعنی این که کودک در مقایسه با همسالانش به طور مستقل و بدون حمایت والدین کارهایش را انجام دهد. چنین کودکی محیط بیرون از خانواده را امن می‌داند و نگرانی بیش از حد درباره تهدید شدن توسط دیگران ندارد. مسولیت‌پذیری در کودک رشد می‌کند و از اعتماد به نفس خوبی برخودار می گردد.
۳. آزادی در بیان نیازها و هیجان‌های سالم:
والدین باید اجازه دهند که فرزندشان به شکلی آزاد بتواند هیجانات سالم را با رعایت هنجارها، ابراز کند. کودک بدون ترس نیازهای و خواسته‌ها خود را به زبان بیاورد.

۴. داشتن تفریح و برانگیختگی نرمال:
کودکان نیاز دارند که تفریح و برانگیختگی هیجانی را در حد لازم تجربه کنند. شادی و تفریح سالم را به کودکانمان ارزانی بداریم.
۵. نیاز به محدودیت واقع‌بینانه و خویشتن‌داری:
والدین باید به انضباط ، مواجهه مناسب ، محدودیت‌ها منطقی، مسولیت پذیری، همکاری متقابل و هدف گزینی توجه ویژه داشته باشند. اینکه کودک بیاموزد که برای هر رفتاری باید یکسری هنجارها سالم را رعایت کند و خویشتن‌داری خوبی از خود نشان دهد.

◼️️ طرحواره های ناسازگار اولیه

✍️یانگ ۱۸ طرحواره را در قالب پنج حوزه اصلی طبقه بندی کرده است و آن ها را به عنوان حوزه های طرحواره معرفی می کند.
🔹حوزه یک (انفصال (بریدگی) و طرد)
شامل:
۱ رها شدن_بی ثباتی
۲ محرومیت هیجانی
۳ بی اعتمادی_بدرفتاری
۴ نقص _شرم
۵ انزوای اجتماعی_بیگانگی
🔹حوزه دو (خودگردانی و عملکرد مختل)
شامل:
۶ وابستگی_بی کفایتی
۷ آسیب پذیری در برابر صدمه یا بیماری
۸ گرفتار_خود تحول نیافته
۹ شکست
🔹حوزه سه (محدودیت های مختل)
شامل:
۱۰ محق بودن_ بزرگ منشی
۱۱ عدم خویشتن داری_خودانضباطی ناکافی
🔹حوزه چهار (هدایت شدن توسط دیگران (دیگر جهت مندی) )
شامل:
۱۲ اطاعت
۱۳ ایثار
۱۴ تایید جویی_جلب توجه
🔹حوزه پنج (گوش به زنگی بیش از حد و بازداری)
شامل:
۱۵منفی گرایی_بدبینی
۱۶ بازداری هیجانی
۱۷ معیار های سرسختانه_عیب جویی افراطی
۱۸ تنبیه

️◼️۱۸ طرحواره‌ی ناسازگار

۱. محرومیت هیجانی:
هیچ کس مرا دوست ندارد !!!
وقتی این طرحواره وجود دارد یعنی فرد در طول زندگی‌اش مورد محبت، پذیرش و درک شدن قرار نگرفته است. کسی نبوده به حرف‌های دل او گوش کند.
ناله‌های همیشگی افرادی که طرحواره‌ی محرومیت هیجانی دارند احساس تنهایی، دوست نداشتنی بودن ، غمگینی و افسردگی است. آنها از این شاکی هستند که هیچ کسی آنها را درک نمی‌کند ، چون آنها انتظار دریافت محبت دارند ولی تمایل خود نسبت به دریافت توجه و محبت را ابراز نمی‌کنند و در نتیجه مورد محبت قرار نخواهند گرفت.
آنها ممکن است کسی را برای رابطه انتخاب کنند که بی‌عاطفه، سرد ، خودمحور است.
این احساس درک نشدن و دوست داشته نشدن آنقدر در آنها ریشه دوانده است و آنقدر نیرومند است که حتی ممکن است عطای روابط را به لقای آن ببخشند.
اگر کودک کمتر از حد معمول از مادر محبت و عشق دریافت کند, آن گاه سرو کله ی محرومیت هیجانی پیدا خواهد شد. منظور از محبت صرفا رسیدگی به خوراک و پوشاک و نیازهای اولیه کودک نیست, این موارد لازم هست اما کافی نیست. و محبت این موارد را شامل می شود: در آغوش گرفتن کودک, بوسیدن,  نوازش کردن, بازی کردن با کودک, وقت گذراندن با کودک, همدلی کردن با کودک, درک کودک در شرایط بحرانی, حمایت کردن از کودک و …..
۲. رهاشدگی/بی‌­ثباتی:
وقتی کسی این طرحواره را داشته باشد نسبت به ترک شدن ، طرد شدن و تنها ماندن حساسیت بالایی دارد. او حتی به کوچکترین نشانه‌های طرد شدن واکنش نشان می‌دهد. به عنوان مثال اگر فرد مورد علاقه‌اش تلفن او را جواب ندهد او احساس رهاشدگی می‌کند. او احساس می‌کند که افراد مهم زندگی‌شان آنها را دوست ندارند و دیر یا زود آنها را ترک خواهند کرد.
علاوه بر این اثبات عشق و دوست داشتن به آنها کار ساده‌ای نیست، به سختی باور می‌کنند که فرد دیگری آنها را دوست دارند. آنها همیشه در حالت ترس و نگرانی زندگی می‌کنند و مدام گوش به زنگ علامتی هستند حاکی از اینکه دیگران آنها را ترک می‌کنند.
رفتارهای شاخص آنها عبارت‌ است از وابستگی افراطی به افراد مهم زندگی، انحصارطلبی و کنترل کردن، سرزنش دیگران به خاطر رها کردن آنها، حسادت، رقابت با رقیب‌های عشقی خیالی. این دسته از افراد ممکن است دچار عشق‌های آتشین بشوند.

۳. بی اعتمادی و بد رفتاری:
نمی توانم به کسی اعتماد کنم !!!
این طرحواره باعث می شود که مدام در ذهن خود انتظار داشته باشید که نکنه دیگران به شما صدمه بزنند ، یا به نحوی با شما رفتار بدی در پیش بگیرند. مدام در این هول و هراس به سر می برید که دیگران سر شما کلاه بگذارند، به شما دروغ بگویند، یا از کسی رو دست بخورید وتحقیر شوید.
اگر گرفتار این طرحواره هستید برای حمایت از خویشتن،پشت دیوار بی اعتمادی سنگر می گیرید وبه دیگران اجازه نمی دهید با شما صمیمی شوند. نسبت به نیت بقیه افراد مشکوک هستید و بدترین خیالها را در ذهن خود نسبت به دیگران می پرورانید. انتظار دارید دوستانتان به شما خیانت کنند و با شگردهای مختلف سعی می کنید با دیگران رابطه برقرار نکنید.رابطه شما با دیگران سطحی و تظاهر آمیز است. واقعا نمی توانید با دیگران صمیمی شوید و با آنها راحت حرف بزنید.اگر دیگران با شما بدرفتاری کنند، دچار عصبانیت و کینه توزی می شوید و عطای روابط را به لقای آنها می بخشید. افرادی که این طرحواره را دارند تمایلی به روابط صمیمی ندارند، آنها می‌ترسند افکار و احساسات خود را با کسی درمیان بگذارند زیرا بر این باورند که دیگران از اطلاعاتی که در اختیار آنها قرار می‌دهد سوءاستفاده می‌کنند.
آنها به منظور پیشگیری از آسیب دیدن به دیگران نزدیک نمی‌شوند و به دیگران نیز اجازه‌ی نزدیک شدن به خودشان را نمی‌دهند. حصاری به دور خود می‌کشند تا از احتمال آسیب دیدن اجتناب کنند. بدرفتاری و قربانی شدن در زندگی آنها فراوان است. این افراد مثل پلیس مدام به دنبال سرنخ‌ها و شواهدی برای اثبات ضرورت بی‌اعتمادی خود به دیگران هستند. کسی که این طرحواره را دارد مدام در این گمان است که دیگران قصد آسیب زدن به او را در سر می‌پرورانند حتی افراد مهم زندگی نیز با او با صداقت برخورد نمی‌کنند. به سختی به دیگران اعتماد می‌کند. از نظر او دیگران فقط قصد فریب دادن، کلک زدن، دروغ گفتن، نامردی کردن و … را دارند.

۴. انزوای اجتماعی/بیگانگی:
وقتی کسی این طرحواره را داشته باشد به هیچ گروهی احساس تعلق نمی‌کند. امکان نزدیک و صمیمی شدن با افراد در یک گروه را ندارد . این فرد همیشه در حاشیه است و از وارد شدن به گروه‌ها اجتناب می‌کند.

۵. نقص/شرم:
افرادی که طرحواره‌ی نقص/شرم دارند معتقدند که یک نقص درونی دارند، بی‌ارزش‌اند، و از همه بدتر احساس می‌کنند که دوست داشتنی نیستند. احساس می‌کنند زشت‌اند، حقیرند و به این خاطر احساس شرمندگی می‌کنند. آنها شدیداً بر این باور هستند که در وجود آنها عامل ارزشمندی وجود ندارد به همین خاطر سعی می‌کنند به دیگران نزدیک نشوند زیرا در صورت صمیمت هیجانی، دیگران نقص آنها را کشف می‌کنند و از آنها فاصله می‌گیرند. افرادی که این طرحواره دارند ، اغلب از اعتماد به نفس پایین رنج می برند.

۶. شکست:
وقتی این طرحواره وجود داشته باشد فرد احساس می‌کند که به اندازه دیگران در زندگی پیشرفت نکرده است. به اندازه دیگران باهوش نیست. او مدام خود را با دیگران مقایسه می‌کند و در این مقایسه خود را بی‌کفایت می‌بیند. خود را نالایق، بی‌استعداد، نادان یا ناموفق در نظر می‌گیرد. یا کاری را شروع نمیکند یا اگر کاری را شروع کند ان را رها میکند.

۷. وابستگی/بی‌­کفایتی:
اگر فردی این طرحواره را داشته باشد معقتد است که از عهده‌ی انجام هیچ کاری بر نمی‌آید، خود را ناتوان و درمانده می‌بیند و نیاز دارد کسی باشد تا نیازهای او را برآروده کند. حتی نمی‌تواند برای کارهای معمولی زندگی روزمره خود نیز برنامه‌ریزی کند. احساس می‌کند از پس زندگی، درآمد، کار، شغل و …. بر نخواهد آمد. به تصمیم‌های خود اعتمادی ندارد. از این رو به دنبال کسی می‌گردند که بتواند این کارها را انجام دهد.
وقتی چنین فردی پیدا شد شدیداً به او وابسته می‌شوند. این افراد در کودکی خود داشتن اعتماد به نفس را تمرین نکرده اند. در واقع اعتماد به نفس آنها تقویت نشده است و یا اصلاً اجازه شکل گیری آن داده نشده است. به طور مثال در خانواده ای به کودک اجازه انجام کاری داده نمی شود تا او با تکیه بر توانایی خود آن را انجام دهد و احساس توانمند و مفید بودن داشته باشد؛ در نتیجه این کودک دچار کمبود اعتماد به نفس خواهد بود. در بزرگسالی نیز توانایی مستقل زندگی کردن و یا انجام موفقیت آمیز کاراهای شخصی خود را نیز نخواهد داشت .
افرادی که گرفتار تله یا طرحواره ی وابستگی هستند، در زندگی بسیار درمانده‌اند و خود را در برابر مشکلات بی‌کفایت می‌بینند.آن‌ها نمی‌توانند کارهای جدیدشان را به‌تنهایی انجام دهند و فکر می‌کنند به کمک و مشورت دیگران نیاز دارند تا به آن‌ها بگویند چه کار باید کنند.

۸. آسیب‌پذیری نسبت به ضرر و بیماری:
کسانی که همیشه در انتظار وقوع یک فاجعه هستند معمولاً طرحواره‌ی آسیب پذیری دارند. از همه چیز می‌ترسند از بلایای طبیعی گرفته تا احتمال حمله‌ی آدم فضایی‌ها به زمین، از بیماری ساده گرفته تا بیماری لاعلاج. بنابراین مدام در اضطراب به سر می‌برند.

۹. گرفتار/خودتحول نیافته:
وقتی کسی این طرحواره را داشته باشد هویت محکمی ندارد. او اغلب در دیگران ذوب می‌شود مانند پدر، مادر، دوست، معلم، استاد و حتی درمانگر. در واقع می‌توان گفت این افراد به اندازه کافی رشد نکرده‌اند و به فردیت کامل نرسیده‌اند. جلوی رشد اجتماعی آنها گرفته شده است. احساس می‌کند که با کسی که در او ذوب شده است دو روح در یک بدن هستند.

۱۰. اطاعت:
اگر این طرحواره وجود داشته باشد فرد به منظور اجتناب از تنبیه شدن توسط دیگران به حرفهای آنها گوش می‌کند و سلطه‌ی خود را به دست آنها می‌دهد. این فرد نیازها و هیجان‌های خود را نادیده می‌گیرد تا به نیازها و هیجانهای دیگران رسیدگی کند. او فکر می‌کند که خواسته‌های خودش هیچ ارزشی ندارند و آنچه که مهم است نیازهای دیگران است.

۱۱. ایثار:
وقتی فردی طرحواره قربانگری خود را داشته باشد با تمایل خودش و با میل خویش به دنبال ارضای نیازهای دیگران است. سرلوحه زندگی او ارضا کردن داوطلبانه نیازهای دیگران است. او فردی بسیار دلسوز و غمخوار دیگران است و اگر به کسی کمک نکند احساس خودخواهی و غرور می‌کند.
البته خیلی خوب است که ما نسبت به نیازهای دیگران احساس مسئولیت بکنیم اما کسی که طرحواره قربانگری داشته باشد خود را در این راه فدا می‌کند. طرح واره ایثار به این باور اشاره دارد که فرد برای کمک به دیگران از نیازهای خود چشم پوشی می کند . این افراد وقتی به نیازهای خودشان توجه می کنند اغلب دچار احساس گناه می شوند .برای اجتناب از این احساس گناه آنها نیازهای دیگران را بر نیازهای خود مقدم می شمارند.چنین افرادی معنای زندگی خود را در کمک به دیگران جستجو می کنند. در دوران کودکی خود برای بهزیستی و سلامت یک یا هر دو والدین خود احساس مسئولیت شدید داشته اند.

۱۲. تأییدطلبی:
وقتی این طرحواره وجود داشته باشد فرد مدام به دنبال تأیید دیگران است. او هر کاری می‌کند و خود را به آب و آتش می‌زند که دیگران تأییدش کنند. اگر دیگران او را تأیید نکنند به شدت غمگین و افسرده می‌شود. در این راه ممکن است نیازهای هیجانی‌اش را نادیده بگیرد. فرد دارای این طرحواره دوست دارد که همه او را دوست داشته باشند. او به دنبال تأیید و جلب توجه دیگران است. تا وقتی دیگران تأیید می‌کنند او احساس خوبی درباره خودش دارد.

۱۳. بازداری هیجانی:
افرادی که طرحواره‌ی بازداری هیجانی دارند هیجانات خود را ابراز نمی‌کنند و تا بتوانند از موقعیت‌های هیجانی و صحبت کردن درباره هیجان‌های خود فرار می‌کنند. آنها به شدت از نظر هیجانی خشک اند . نه دلسوزی، نه محبت ، نه پرخاشگری و نه غم خود را ابراز می‌کنند. بازداری هیجانی از آن طرحواره های ناسازگار است که مانع ابراز محبت و همدلی به دیگران می‌شود.

۱۴. معیار های سرسختانه/ عیب جویی افراطی:
یکی دیگر از طرحواره های ناسازگار ، که آدمهای کمال‌گرا ، به خاطر داشتن آن ، به شدت به دنبال رسیدن به استاندارهای بسیار بالا هستند و در این راه جان و مال و لذت و شادی خود را فدا می‌کنند طرحواره‌ی معیارهای سرسختانه (استانداردهای سفت و سخت) است.
زمانی که به این استاندارها دست پیدا نمی‌کنند به شدت خودشان را سرزنش و از خود انتقاد می‌کنند. آنها با «زمان» اشتغال ذهنی دارند. همیشه از کمبود زمان شاکی هستند. نکته ی اساسی در رابطه با تله ی معیارهای سرسختانه این است که چنان درگیر نظم، پیشرفت و منزلت اجتماعی می شوند که دیگر توجهی به نیازهای بنیادین عاطفی خودشان ندارند . مسائلی مثل عشق، خانواده، دوستی، خلاقیت و تفریح که باعث ارزشمندی زندگی می شوند، به دلیل جستجوی وسواس گونه شما برای موفقیت طلبی، در اولویت های بعدی زندگی قرار گرفته اند یا اهمیت شان را از دست داده اند. معیارهای سرسختانه بهای سنگینی دارند. فرصت شادی و رضایت در زندگی را از شما می گیرند. پاداش های خود را به موفق شدن منوط کرده اید. باید در تمام عرصه ها یکه تاز میدان باشید. اگر مصاحبه با افراد موفق و معروف را بخوانید به کمال گرایی، جزئی نگری و تلاشمندی آنها پی می برید.مشکل اینجاست که هرچند موفق شوید، اما از این موفقیت ها چندان دلخوش و راضی نیستید. به محض اینکه موفقیتی کسب می کنید بلافاصله برنامه ریزی برای کسب موفقیت بعدی از راه می رسد و خوشی موفقیت قبل را به کام شما زهر می کند. این قدر درگیر مسائل جزئی می شوید که گاهی اوقات حتی کارها را نیمه تمام رها می کنید.

۱۵. منفی گرایی/بدبینی:
یکی دیگر از طرحواره های ناسازگار ، منفی‌گرایی و بدبینی است. درست است که زندگی جنبه‌های منفی مانند درد، بیماری، فقدان، ناامیدی، خیانت و …. دارد، اما وقتی کسی یکی از طرحواره های ناسازگار به نام طرحواره‌ی بدبینی و منفی‌گرایی داشته باشد صرفاً بر همین جبنه‌های منفی تأکید می‌کند. او حتی وقتی زندگی‌اش در وضعیت مناسبی قرار دارد باز هم بر همین جنبه‌های منفی زندگی تأکید می‌کند. در واقع او فقط نیمه‌ی خالی لیوان را می‌بیند.

۱۶. تنبیه‌­گرایی:
یکی دیگر از طرحواره های ناسازگار اولیه تنبیه‌گرایی است که اگر وجود داشته باشد وای به حال دیگرانی که با این فرد در رابطه هستند. او دیگران را به خاطر اشتباهات حتی خیلی کوچک شدیداً تنبیه می‌کند. در بسیاری موارد این اشتباهات کوچک صرفاً برداشت شخصی فردِ دارای طرحواره‌ی تنبیه‌گرایی است. اما به هر حال او دیگران را سرزنش می‌کند، انتقاد می‌کند و یا به روش‌های دیگری آنها را تنبیه می‌کند. آنها حتی خودشان را نمی‌بخشند چه برسد به دیگران. هیچ عذر و بهانه‌ای حتی از نوع موجه‌ نیز قابل قبول نیست. آنها نقص‌ها و محدودیت‌های انسانی را نمی‌پذیرند و معقتدند که هر اشتباهی نتیجه کم‌کاری است و باید تنبیه شود. رحم و بخشش در مرام آنها نیست. اگر با کسی در رابطه باشند ممکن است از اهرم قهر کردن برای تنبیه او استفاده کنند و جان عاشق بیچاره را به لب می‌رسانند.

۱۷. استحقاق / بزرگ منشی :
یکی دیگر از طرحواره های ناسازگار استحاق/بزرگ‌منشی است. در یک کلام می‌توان گفت کسی که طرحواره استحقاق/بزرگ‌منشی دارد آدم خودشیفته‌ای است. او خود را از دیگران یک سر و گردن بالاتر می‌بیند، احساس می‌کند از همه بهتر و مهمتر است. نیازی نمی‌بیند به دیگران توجه کند یا با آنها همدلی کند. تنها موضوع مهم در زندگی فقط خودشان هستند. از قوانین پیروی نمی‌کنند زیرا قوانین برای عوام است نه برای آنها. دیگران باید خود را در جلوی پای او قربانی کنند وگرنه احمق و نادان خواهند بود. نیازهای دیگران را در نظر نمی‌گیرند و برای رسیدن به اهداف خود بدون توجه به زمان و مکان، و حتی بدون توجه به این که نیازهای آنها چه هزینه‌ای برای دیگران دارد از هیچ کاری دریغ نمی‌کنند.

۱۸. خودکنترلی/خودانضباطی ناکافی:
طرحواره ناسازگار دیگر ، خودکنترلی/خودانضباطی ناکافی است. افرادی که زود خسته می‌شوند، حوصله انجام هیچ کاری را ندارند، برنامه مشخصی ندارند، و نمی‌توانند به برنامه‌های خود پای‌بند باشند دارای طرحواره‌ی خودکنترلی و خود انضباطی ناکافی هستند. در زندگی برای رسیدن به موفقیت باید لذت‌ها و هدفهای کوتاه‌مدت را کنار گذاشت تا بتوان برای رسیدن به اهداف بلندمدت کارهایی انجام داد، اما این افراد توانایی چشم‌پوشی از فعالیت‌های لذت‌بخش آنی را ندارند. آنها در زندگی خود روال منظمی را پیگری نمی‌کنند. آنها حتی نمی‌توانند هیجان‌های خود را کنترل کنند.

◼️️پنج طرحواره شایع در همسران انتقادگر

🔸نقص/ شرم
▪ هیجان‌های اصلی: شرمساری و ترس
▪ نگرش: من آدم حقیر، بی‌ارزش و اضافی هستم که لیاقت هیچ‌گونه احترامی ندارم. چنانچه همسرم به شخصیت اصلی من پی ببرد، مرا دوست نخواهد داشت.
▪ رفتار نسبت به همسر: انتقادگری، برتری‌طلبی، کمال‌گرایی (یا ترکیبی از این رفتارها).

🔸استحقاق

هیجان اصلی: خشم

▪ نگرش: از دیگران یک سر و گردن بالاترم و دیگران باید با من به‌گونه‌ای خاص رفتار کنند.

▪ رفتار نسبت به همسر: کنترل‌گری، خودخواهی و دست‌انداختن همسر.

🔸بی‌اعتمادی / بدرفتاری
▪ هیجان اصلی: ترس و اضطراب
▪ نگرش: نباید به مردم اعتماد کنم.
▪ رفتار نسبت به همسر: بدرفتاری با همسر برای کنترل‌گری و حمایت از خود در برابر صدمات احتمالی.

🔸رهاشدگی
▪ هیجان‌های اصلی: اضطراب، غمگینی، افسردگی و خشم
▪ نگرش: می‌ترسم افراد مهم زندگی‌ام ترکم کنند، پیش‌بینی‌ناپذیر رفتار کنند یا مریض شوند و بمیرند.
▪ رفتار نسبت به همسر: وابستگی شدید، حسادت و تملک‌گرایی، انتقادگری زیاد، کناره‌گیری، بی‌اعتنایی ظاهری و کنترل‌گری.

🔸محرومیت هیجانی
▪ هیجان‌های اصلی: تنهایی، ترش‌رویی، ناامیدی و افسردگی
▪ نگرش: دیگران نمی‌توانند نیازهای مرا برآورده کنند. همسرم باید تمام نیازهای مرا برآورده کند.
▪ رفتار نسبت به همسر: خشم و پرتوقعی.

◼️ریشه های تحولی و شکل گیری طرحواره ها

✔️طرحواره محرومیت هیجانی
۱_مادر نامهربان و سرد است. کودک را به اندازه ی کافی بغل نمی کند و او را در آغوش نمی گیرد.
۲_کودک احساس نمی کند از سوی افراد مهم زندگی اش, دوست داشته شده و ارزشمند است.
۳_ مادر به اندازه ی کافی برای کودک وقت نمی گذارد و به او توجه نمی کند.
۴_ مادر اصلا از نیازهای کودکش آگاه نیست. برای مادر همدلی با دنیای کودک سخت است. واقعا نمی تواند با کودک ارتباط برقرا کند.
۵_مادر نمی تواند کودک را آرام کند. بنابراین کودک نمی تواند خودش را آرام کند یا تسکین دهی دیگران را بپذیرد.
۶_والدین کودک را راهنمایی نکرده اند یا حس جهت مندی را در او تقویت نکرده اند. والد فرد مستقل و قدرتمندی نبوده است که کودک به او پناه ببرد.

✔️طرحواره نقص/شرم
۱_ یکی از اعضای خانواده تان سخت انتقادگر و بددهن بوده است یا شدیدا شما را مواخذه می کرده است. رفتارها, گفتارها و ظاهر شما یک آن از ترکش انتقادها و تنبیه ها در امان نبوده اند.
۲_ والدین مدام شما را ناامید و سرخورده می کرده اند.
۳_ از طرف پدر یا مادر و یا هردوی انها طرد شده اید و والدین محبت شان را از شما دریغ کرده اند.
۴_ یکی از اعضای خانواده از نظر جسمی, جنسی یا عاطفی با شما بدرفتاری کرده است.
۵_ در خانواده تمام اشتباهات به گردن شما انداخته شده است.
۶_ والدین دائم به شما می گفته اند که بی ارزش و نالایق هستید و به درد هیچ کاری نمی خورید.
۷_ بارها نامنصفانه با برادران و خواهران خود مقایسه شده اید و والدین آنها را به شما ترجیح داده اند.
۸_  یکی از والدین عطای زندگی زناشویی را به لقای آن بخشیده است و شما خودتان را مقصر می دانید و سرزنش می کنید.

✔️طرحواره بی اعتمادی / بد رفتاری
۱_ یکی از اعضای خانواده تان, شما را در دوره ی کودکی کتک زده است.
۲_ یکی از اعضای خانواده تان در دوره ی کودکی از شما سوءاستفاده جنسی کرده یا ناخواسته شما را وادار به تحریک جنسی کرده است.
۳_ یکی از اعضای خانواده تان دائم شما راتحقیر و به شما توهین کرده است.
۴_ افراد خانواده تان قابل اعتماد نبودند (آنها اسرار شما را فاش می کردند, از نقاط ضعف شما برای سلطه گری استفاده می کردند, سر شما کلاه می گذاشتند, به شما دروغ می گفتند و به قول و قرارشان پایبند نبودند)
۵_  به نظر می رسیده است که فردی از اعضای خانواده تان از رنج شما لذت می برده است.
۶_  با تهدید و تنبیه وادار به انجام کاری نادلخواه شده اید.
۷_  یکی از والدین تان دائم به شما هشدار می داده است که به هیچ کس غیر از اعضای خانواده اعتماد نکنید.
۸_  افراد خانواده شما علیه یکدیگر جنگ داشته اند. خانواده میدان جنگ بوده است.
۹_ افراد به شما القابی می داده اند که ناراحت و برآشفته می شده اید. اگر در دوران کودکی باشما بدرفتاری کرده اند شما را دست انداخته باشند, تحقیر شده باشید, یا از اعتماد شما سوءاستفاده کرده اند, در معرض این تله زندگی قرار گرفته اید.

✔️طرحواره رها شدگی
۱_ ممکن است شما زمینه بیولوژیکی برای اضطراب جدایی داشته باشید که در این صورت تحمل تنهایی برای شما سخت و طاقت فرسا می شود.
۲_ در سن کودکی، یکی از والدین شما دار فانی را وداع گفته یا برای همیشه شما را ترک کرده است.
۳_ در سن کودکی شما، مادر تان در بیمارستان بستری بوده یا برای مدت زیادی از شما دور بوده است.
۴_ شما تحت سرپرستی دایه یا پرستار بزرگ شدید یا در سن نوزادی به مؤسسات شبانه روزی یا مراکز نگهداری اطفال سپرده شده اید.
۵_ مادر شما، فردی بی ثبات و دمدمی مزاج بوده است. یا اینکه افسرده، عصبانی میگسار بوده است. یا به نحوی دائم در معرض بی توجهی و غفلت او قرار گرفته اید.
۶_ در سن کودکی، والدین شما از هم جدا شدند یا آتش جنگ بین آنها چنان بالا می گرفت که نگران بودید مبادا بنیان خانواده شما از هم بپاشد.
۷_ شما پس از یک دوره جلب توجه والدین، به طور اساسی مورد غفلت و بی توجهی آنها قرار گرفتید. ممکن است به دلیل تولد برادر یا خواهر یا ازدواج مجدد یکی از والدین، توجه والدین را از دست داده اید.
۸_ افراد خانواده شما سخت به یکدیگر وابسته بوده اند و نگذاشته اند آب در دل شما تکان بخورد. به دلیل حمایت افراطی خانواده هیچ گاه در دوران کودکی یاد نگرفتید که با مشکلات خاص دوران کودکی دست و پنجه نرم کنید.

✔️طرحواره انزوای اجتماعی
۱_ شما به دلیل ویژگی های ظاهری تان ( مثل قیافه، قد، لکنت زبان)، نسبت به همسن و سال های خود، احساس حقارت می کردید. بچه ها شما را دست می انداختند، شما را مسخره می کردند یا حتی به خاطر این ویژگی های ظاهری باعث آزار شما می شده اند.
۲_ خانواده شما با همسایه ها و اطرافیان خیلی فرق داشت (به طور مثال از جهت اعتقادی ، مالی ، نوع گویش و ….)
۳_ شما با سایر بچه ها و حتی با اعضای خانواده تان خیلی فرق داشتید.
۴_ شما کودکی آرام و گوش به فرمان بودید و طبق انتظارات دیگران رفتار می کردید و هیچگاه به علایق خودتان اهمیت نمی دادید. در حال حاضر احساس می کنید اصلا در روابط اجتماعی، عددی به حساب نمی آیید.

◼️ عشق طرحواره ای یا همان جاذبه طرحواره ای چیست؟

✍️جاذبه طرحواره ای به این معنا است که فرد برای ازدواج و روابط عاشقانه بدنبال کسی میگردد که طرحواره او را تایید کند و دقیقا رفتارهایی با او داشته باشد که طرحواره او را بازآفرینی و تکرار کند . مثلاً کسانی که طرحواره رها شدگی دارند جذب کسانی می شوند که آنها را رها کنند. به عنوان مثال شاید با دخترانی مواجه شده باشید که مجذوب مردان بی قید و بند می شوند و آنها را جذاب تر می یابند و حتی کسانی را که متعهد و پایبند به اصول هستند را کسل کننده ( پاستوریزه ) می دانند.این وضعیت که به اصطلاح” آشغال ربائی “نامیده می شود موجب می شود که فرد در رابطه عاشقانه شکست بخورد و دچار ناکامی و افسردگی شود و این چرخه با ورود یک عشق جدید که مجددا همان خصوصیت”رها کنندگی “را دارد ،تکرارخواهد شد. جفری یانگ این چرخه را “چرخه باطل و معیوب ” می نامد .

✴️می‌توانید برای کسب آگاهی نسبت به این طرحواره ها به کتاب (زندگی خود را دوباره بیافرینید) مراجعه کنید و از یک مشاور برای برطرف شدن این طرحواره ها کمک بگیرید.

 

 

 

 

 

 

تلگرام
واتساپ
پست الکترونیک
پیمایش به بالا